تهِ قوطی رانی

ساخت وبلاگ
+ می‌دونم که قراره بدون شناسنامه و گذرنامه برگردم. اما نمی‌تونم شادیم رو از صحبت‌های برادرم مخفی کنم. از دیدی که نسبت به بابا داره. از نفرتی که بین همه‌ی ما چهار نفر هست.


+ فردا آخرین روز سرنوشت ساز این سفره. امیدوارم همه چیز اونطور که صلاحه پیش بره. به هرچیزی بی اعتقاد باشم. به خدا و حکمتش ایمان صددرصد دارم. 

 

 + فامیل توی سرزدن و مراقبت از مادربزرگ کم نذاشتن. نمی‌شه از هیچ کدوم گلگی کرد. اما مادربزرگ احساس تنهایی می‌کنه. برای اینکه "خانوادش" ازش دورن. خانواده‌ی ما همیشه 5نفره بود. اشتباه می‌کردم که فکر می‌کردم چهارنفرست. مادربزرگ بزرگ خانواده و عضو پنجم ماست.

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 97 تاريخ : چهارشنبه 25 ارديبهشت 1398 ساعت: 19:54