برادرم برای آروم کردن عصبانیتش از خونه زد بیرون تا قدم بزنه. ما سه نفر موندیم. برای خالی کردن خودمون ناسزا گفتیم. لعنت کردیم. اما آروم نشدیم. مامان آروم نشد. بهش گفتم که گریه کنه. اشکهای خودم سرازیر شده بودن. مامان گریه کرد و ما بغلش کردیم.
روی هر کدوم از ما نوع متفاوتی از فشار عصبی وجود داره اما چیزی که بین هممون مشترکه، سرچشمهی اون فشاره. سرچشمهای که ما توی حذف کردنش از زندگیمون همنظریم.
MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 75 تاريخ : چهارشنبه 25 ارديبهشت 1398 ساعت: 19:54