به لطف این حافظهی بی معرفت، حالا حتی تصویر کودکی هامون هم برام تار شده. رفیقِ قدیمیِ من، یعنی چقدر عوض شدی؟ چقدر قد کشیدی؟ من خیلی عوض شدم. اما هنوز می تونم برات کتاب بخونم. صدای من رو یادت هست؟ وقتی لبهی پنجره نشسته بودیم و من برات "65داستان شیرین" که هیچ کدوم شیرین نبودن رو می خوندم. راستش رو بخوای، من صدات یادم, ...ادامه مطلب
ذهن من همیشه پر از رویای دانشگاه تهران بود. رویای اون ساختمونی که بعد از هر بار انقلاب رفتن چند دقیقه ای بهش خیره می شدم. می شه گفت عاشق دانشگاه تهران شدم؛ عشق در یک نگاه. اما 9اولویت انتخاب رشته ی من رو دانشگاه علامه پر کرد. این جمله رو با حسرت نمی نویسم چون برای این 9شماره شبانه روز فکر کردم و تحقیق کردم. با یه استاد دانشگاه مشورت کردم، با معلم دبیرستانم، با چند تا دانشجوی اینستا. نتیجه ی پرس و,نهال,عشقی,درخت ...ادامه مطلب