MoonFesta

ساخت وبلاگ

طولانی شدن مسیر خسته‌ام کرده. قطعا وسط‌های مسیر رو از سر گذروندم و حالا تو اون نقطه کلیدی هستم که باید دووم بیارم و ادامه بدم. باید ادامه بدم. باید ادامه بدم. باید ادامه بدم...

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 15 تاريخ : پنجشنبه 7 ارديبهشت 1402 ساعت: 18:54

می‌تونم فقط میز و صندلی خودم رو رنگ کنم. بکنم این کار رو یا نکنم؟ MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 11 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 15:00

سریع تر از این بادی که درخت روبه‌روی پنجره رو به رقص درآورده؛ روزها می‌گذرن. خنده‌هامون که به کوتاهی لحظات شادی این درختن می‌گذرن. اشک‌هامون که بعد از وزش باد می‌بارن می‌گذرن. لکه‌های بارون و صدای باد اما می‌مونه روی ذهنِ پنجره و گوشِ درخت. بارون می‌نوازه و باد می‌رقصه. روزها میگذرن... سریع‌تر از این باد. خیلی سریع‌تر. 

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 86 تاريخ : جمعه 5 ارديبهشت 1399 ساعت: 2:26

خورشید امشب در میان ابرها آرمیده است
فردا طوفان از راه می‌رسد،
سپس شامگاه و ظلمات شبانه
پس از آن سپیده دم و روشنایی مه آلود آن
و باز شب‌ها و روزها،
دیگر زمانی نمانده که بگریزد
تمام این روزها می‌گذرند
از پی هم می‌گذرند
از سطح دریاها خواهند گذشت
از سطح کوه‌ها
از نهرهای نقره فام
در جنگل‌هایی که می‌چرخند
به سان آوازی سردرگم
از مرگ آنان که دوستشان داریم

ویکتور هوگو

 

پ.ن: چون که هرقدر خام و ضعیف اما اولین ترجمه ی من از یک شعره.

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 81 تاريخ : جمعه 5 ارديبهشت 1399 ساعت: 2:26

امشب از اون شب هاست که کنترلم رو از دست می دم و بیشتر از اونچه که باید، حرف می زنم. از اون شب ها که زود آتیش می گیرم و هرچیزی رو می گم. فکر می کنم چند سالیه که کمتر از گذشته این اتفاق برام میفته. شاید MoonFesta...ادامه مطلب
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 80 تاريخ : جمعه 23 اسفند 1398 ساعت: 13:56

چند دقیقه‌ی پیش تولد دایی رو تبریک گفتم. براش نوشتم: همیشه سایت بالای سر اژدر جون باشه. بعد از نوشتن این جمله خندم گرفت. کی باور می‌کرد روزی از راه برسه که دایی کوچیکه پدر بشه؟ اژدر اسمیه که ما به شوخی برای پسری که توی راه دارن گذاشتیم. پسردایی کوچولوی من...! که تا لمسش نکنم باورم نمی‌شه واقعا وجود داره. تا دایی رو نبینم که پسرش رو بغل کرده نمی‌تونم باور کنم که پدر شده. که مسئولیت پذیر شده و حالا یه خانواده‌ی کوچیک سه نفره داره. چطور ممکنه باور کنم دایی کوچیکه بزرگ شده؟! 

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 89 تاريخ : جمعه 23 اسفند 1398 ساعت: 13:56

_یادته پدرت همیشه تو این شب داستان شیرین و فرهاد رو تعریف می کرد؟این جمله رو مادربزرگ رو به مامان گفت. گوش های من از شنیدنش تیز شدن و قلبم از شوق بیشتر شنیدن از پدربزرگ تپید:_چی می‌گفت مامان؟ تعریف می MoonFesta...ادامه مطلب
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 79 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 6:07

افتاده بود روی مبل و به وحشتناک ترین شکل ممکن زجه می‌زد. این صدا من رو به یاد ختم پدربزرگ می‌انداخت. صورتش رو با شال مشکیش پوشونده بود و زیر لب به کوردی چیزهایی می‌گفت که متوجه نمی‌شدم. برای یک آن ترس MoonFesta...ادامه مطلب
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 113 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:17

 یک ماه دیگه احتمالا برای یک هفته دوباره باید برگردم. خنده داره که دارم به این فکر می‌کنم که چطور تیپ‌های قشنگ بزنم...؟! چطور جبرانِ اون دو ماه مزخرف رو دربیارم؟ و دارم لحظه شماری می‌کنم که شاید، شاید، شاید بشه دوباره خاله رو دید... با خاله بازار رفت، با خاله متنبی رو گشت و کنار خاله لاک زد... 

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 112 تاريخ : دوشنبه 6 خرداد 1398 ساعت: 10:28

دیگه برامون اون "استاد ترسناک" ترم اول نیست. در واقع دیگه اصلا استاد نیست. نه که ازش چیزی یاد نگیریم؛ نه! که حتی بیشتر از خودمون برامون دل می‌سوزونه و به جای بقیه‌ی اساتید هم باهامون کار می‌کنه. فقط... دیگه جذبه‌ی یک استاد رو نداره. اختلاف سنی‌هامون کمه. استاد، از کوچک ترین دانشجوی کلاس فقط 14سال بزرگ تره. و حالا دیگه بعد از دو سال برامون مثل یک دوست میمونه، یک برادرِ بزرگ تر. نمیشه انکار کرد که نقشش توی زندگی‌هامون پررنگ شده و زود به زود دلمون براش تنگ می‌شه.

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 6 خرداد 1398 ساعت: 10:28