MoonFesta

ساخت وبلاگ
از استرس خستم. از فشار عصبی خستم. از تغییر قانون و تغییر نظر اجرا کنندگان قانون خستم. از بی هویتی خستم. از مونده‌های دیوارِ بابا تو مسیر زندگیم خستم. از عادی نبودن خستم. از دانشگاه خستم... حتی از رویا دیدن هم خستم... خیلی خستم.

 

+ دیگه موهام رو رنگ نمی کنم. تارهای سفیدِ دوبرابرش به اندازه‌ی کافی گویای فشارهای عصبی این زندگی هست.

+ می‌دونم تموم می‌شه. اما کی؟ کی راحت میشم. کی؟ 

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 89 تاريخ : چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت: 23:46

احساس می‌کنم دارم فرسوده می‌شم. تو 19سالگی تجربه‌هایی دارم که هرگز نباید داشته باشم و تجربه‌هایی ندارم که باید داشته باشم.

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت: 23:46

توی نوزدهمین سال هزاره‌ی سوم میلادی و در نوزده سالگیم، سومین کار زندگیم رو آغاز کردم. امیدوارم این سال و این سن برام خوش‌شانسی بیارن. 

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 99 تاريخ : پنجشنبه 2 اسفند 1397 ساعت: 2:27

احساسات گاهی بین کلمه های توی ذهن گم می‌شن. تا سرانگشتات میان، اما هرگز متولد نمی‌شن. گاهی هم غرق می‌شن؛ بین اشک هایی که هرگز توی چشم‌هات دیده نشدن. اون ها زندانی این زندون خاکین و ما، زندان های خاکی، زندونی هزار زندونیم.

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 162 تاريخ : سه شنبه 25 دی 1397 ساعت: 5:37

عادت به درس خوندن نداشتم. همیشه درس‌ها رو بلد بودم. همه چیز رو حسی حل می‌کردم. یک بار خوندن سطحی درس‌ها باعث می‌شد توی کلاس بهترین باشم.اولین بار که ساعت ها برای یه درس وقت گذاشتم و نتیجه‌ ای نگرفتم ا MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 109 تاريخ : سه شنبه 25 دی 1397 ساعت: 5:37

خشونت همیشه با صدای شکستن استخون همراه نیست. همیشه به خون و کبودی ختم نمیشه. خشونت دم و بازدم تو هواییه که آروم آروم و پردرد می‌کشتت.

+ بشنوید داستانی که یک مهاجر، یک خواننده‌ی ایتالیاییِ آلبانی‌الاصل، روایت می‌کنه. آهنگ lettera a mio padre و vietato morire. اولی نامه ای به پدر و دومی مکالمه ای با مادرش.


+ با کلمه‌کلمه‌ش اشک ریختم.

 

+ آهنگ اول شاید جوابی باشه که بعد از یک سال برای کامنت یک غریبه پیدا کردم. غریبه ای که دهم آذر سال قبل از من پرسیده بود:"چقدر شبیهش نیستی؟" 

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 103 تاريخ : سه شنبه 20 آذر 1397 ساعت: 4:36

دوست داشتم عاشق می‌شدم. جایی خیلی دور، دور از این شهر، کشور، قاره. جایی دور از این فرهنگ و تمام ممنوعه‌ها. دوست داشتم گرمای عشق رو آزادانه لمس می‌کردم و آسوده در آغوش معشوق رویا می‌دیدم.
و لعنت به این شهر، این کشور، این قاره و تمام فرهنگ و ممنوعه هایی که این تجربه رو از من دریغ کردن. و لعنت به ذهنی که هرگز نمی‌تونه فراموش کنه کلماتی رو که از بچگی توی قلبش فرو کردن.
لعنت...

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 149 تاريخ : سه شنبه 20 آذر 1397 ساعت: 4:36

اگر ازدواج می کنید، با عشق ازدواج کنید. که آدم تو عروسیتون یاد عشق و عاشقیاتون بیفته و با هربار دیدنتون ذوق کنه. که حس کنه خنده‌هاتون از ته دله و از ته دل بخنده براتون. ❤️

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 146 تاريخ : جمعه 25 آبان 1397 ساعت: 11:51

نشسته ام روی یکی از صندلی های زرد رنگ و چرک مترو؛ ایستگاه دروازه شمیران. با رد شدن هر مترو یکی از جملات کتاب خاطرات پراکنده از ذهنم می گذرد... اینجا دروازه ی  شمیران است و من غرق در خاطرات نویسنده ای که هرگز نشناخته ام.

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 157 تاريخ : جمعه 25 آبان 1397 ساعت: 11:51

توی بیابون بی آب و علف، سرگشته و حیرون دنبال یه نشون زنده بودن.

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 122 تاريخ : جمعه 25 آبان 1397 ساعت: 11:51

وجود ندارم، اما وجود دارم و سخت پول درمیارم. وجود دارم و درس می خونم. وجود دارم و بازیچه‌ی اداره ها و کشورها می‌شم. وجود دارم و گریه می کنم، بلند می‌شم و محکم قدم بر‌می‌دارم. به جلو میرم. 

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 179 تاريخ : جمعه 25 آبان 1397 ساعت: 11:51

مانتوی کوک خورده رو تن زدم و احساس کردم چقدر چاقم. به جای درس خوندن و کار کردن، از دیشب تا الان 10قسمت سریال دیدم. می خوام یه دفتر بردارم و از رویاهام بنویسم. رویاهایی که یه روز حتما میرم دنبالشون و به دستشون میارن. شاید امروز نه، فردا نه، اما پس فردا حتما. 

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 119 تاريخ : جمعه 25 آبان 1397 ساعت: 11:51

همیشه اولین کسی که توی جمع بغض می‌کنه منم. همیشه از جام بلند می‌شم و چند لیوان آب سر می‌کشم تا قورت بدم بغضی که رو به منفجر شدنه. اون روز اخم کرده بود و من قلبم با چروک‌های پیشونیش چروک شده بود. داشت حرف بابا رو نقض می‌کرد. می‌گفت: من خودم دیدم که از خونه انداختتون بیرون. من و خواهرم رو می‌گفت. گفتم: آره. من رو هل د MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 178 تاريخ : جمعه 25 آبان 1397 ساعت: 11:51

به لطف این حافظه‌ی بی معرفت، حالا حتی تصویر کودکی هامون هم برام تار شده. رفیقِ قدیمیِ من، یعنی چقدر عوض شدی؟ چقدر قد کشیدی؟ من خیلی عوض شدم. اما هنوز می تونم برات کتاب بخونم. صدای من رو یادت هست؟ وقتی لبه‌ی پنجره نشسته بودیم و من برات "65داستان شیرین" که هیچ کدوم شیرین نبودن رو می خوندم. راستش رو بخوای، من صدات یادم MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 130 تاريخ : جمعه 25 آبان 1397 ساعت: 11:51

سوم ابتدایی موقع انضباط دادن. وقتی خانم کبیری گفت اشواق می خواد نویسنده و نقاش بشه... خانم فکری، ناظم مدرسه، چی گفت؟ گفت اشواق هنرمندمونه.
ده سال گذشته. از بیرون اومدم و دیدم معصومه استوری رو ریپلای زده بود. نوشته بود استاد امروز حالت رو پرسید. می گفت تعریف کردیم که دیشب داشتی کوزه رنگ می کردی. و گفتیم چقدر هنرمندی.
حق داشتم ذوق کنم، نداشتم؟

+ چقدر خوشحالم که اینطور دیده می‌شم. ❤️

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 106 تاريخ : سه شنبه 23 مرداد 1397 ساعت: 19:40

گریه می کرد. می گفت من بیدار بودم و صداش رو شنیدم. اما از عمد نرفتم شیر آب رو براش باز کنم. می فهمید؟ شیر آب! گریه می کرد! و من لابد خونخوار عوضی داستان بودم...

 

+ دایی هرگز برای اون یه خونه‌ی دوبلکس نمی گرفت. کاش یکم کمتر منت بزاره، کمتر آزار بده و کمی شعور داشته باشه.
+ خدایا به من پول و توانایی گرفتن یه خونه بده. از منت و آزارهای بابام و مادربزرگم خستم.

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 117 تاريخ : سه شنبه 23 مرداد 1397 ساعت: 19:40

درد با تو به دنیا میاد، اول جوونه می‌زنه و کم کم رشد می کنه. بعد می پیچه دور قلبت و خارهاش رو فرو می کنه. آخر یه روز به خودت میای، می‌بینی ساقه های خاردارش از دهنت بیرون زدن.

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 121 تاريخ : سه شنبه 23 مرداد 1397 ساعت: 19:40

به عکس سیاه و سفید پدربزرگ نگاه می کنم. به کروات و سبیل پرپشتش. به ابروهای کلفتی که دقیقا چهره‌ی دست نخورده‌ی خودم رو به یادم میاره. بغض می کنم و دلم می‌گیره. من چی یادم میاد از پدربزرگ؟ جز عرق چین، ع MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 123 تاريخ : سه شنبه 23 مرداد 1397 ساعت: 19:40

گفته بود: من سنگدل نیستم. دلم نمیاد آواره باشید. معذرت خواهی کنید و برگردید.
من آتیش گرفتم. معذرت خواهی کنیم؟ توی خونه‌ی اون از هرجای دیگه آواره تر بودم.

MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 146 تاريخ : سه شنبه 23 مرداد 1397 ساعت: 19:40

می‌گویند حاج خانم فراموشی گرفته است. حاج آقا فوت شده و مهشید،  MoonFesta...
ما را در سایت MoonFesta دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moonfestao بازدید : 84 تاريخ : شنبه 26 خرداد 1397 ساعت: 4:06